دستهبندی : کتاب

کتاب هیولا صدا می زند نشر آزرمیدخت
ارسال توسط Ketab8118.ir / کتاب 8118
120,000 تومان
موضوع: رمان/داستان های نوجوانان
نویسنده: پاتریک نس
مترجم: مریم رضایی
ناشر: آزرمیدخت
نوع جلد و قطع: شومیز رقعی
علاقه مند کردن کودکان به مطالعه و آشنا کردن آنها با دنیای کتابها، یکی از بزرگترین هدیههایی است که میتوانیم به آنها بدهیم. تحقیقات نشان میدهد که کتاب خواندن همراه با کودکان و گفت و گو دربارهی مطالب خوانده شده با آنها، در حقیقت مؤثرترین راه برای افزایش بهرهی هوشی آنها به حساب میآید. وقتی با فرزندتان کتاب میخوانید، تنها در حال کمک به تواناییهای درک مطلب در او نیستید، بلکه همچنین با این کار علاقهای عمیق به مطالعه و کتابها را در او پرورش میدهید.
کتاب هیولا صدا میزند اثر پاتریک نس انتشارات آزرمیدخت، داستانی عمیقا تکان دهنده، همراه با طنزی تاریک دربارهی زندگی یک پسر، مادر بسیار مریضش و البته مهمانی عجیب و سرزده است.
شما میتوانید فرزندتان را در مطالعهی این داستان مهیج همراهی کنید.
بخشی از کتاب را باهم بخوانیم:
وقتی هیولا آمد کانر بیدار بود.
کانر کابوس دیده بود. خب فقط یک کابوس نه، همان کابوس همیشگی. همان کابوسی که اخیرا میدید. همان کابوس ترسناک توأم با تاریکی و جیغ کشیدن. همان کابوسی که دستهایش میلرزید و هر چه تلاش میکرد نمیتوانست آنها را ثابت نگه دارد. همان کابوسی که همیشه با «گمشو» تمام میشد.
نگاهی به ساعتی که مادرش روی میز کنار تخت گذاشته بود انداخت. 12:07 بود. هفت دقیقه از نیمه شب گذشته بود. مسلما برای شب یکشنبه که باید فردای آن به مدرسه میرفت خیلی دیروقت بود.
کانر راجع به کابوسش با هیچ کسی حرف نزده بود. معلوم است که به مادرش نگفته بود، بلکه به هیچکس دیگر هم چیزی نگفته بود. نه پدرش که در هفته دو مرتبه به او زنگ میزد، نه مادربزرگ و نه هیچکدام از همکلاسیهایش.
با عصبانیت پلک زد و بعد اخم کرد. چیزی گم کرده بود. روی تختش نشست، کمی هوشیار شده بود. کابوس داشت از او دور میشد، اما چیزی که نمیدانست دقیقا چیست… چیزی متفاوت. گوشهایش را تیز کرد اما فقط صدای سکوت، صدای تق و توق از طبقهی پایین یا صدای خش خش رختخواب مادرش از اتاق کناری را میشنید…